همونطور که میدونین من خیلی زیاد توصیه میکنم که کار کنین. کم سن و سن بالا و متاهل و مجرد هم نداره. من واقعا تاکید میکنم که همه چی نپوشیمیها و کلا همه خانمها باید سعی کنن شرایط کار کردن رو برای خودشون ایجاد کنن. اما خوب شاید این سوال پیش بیاد که چرا کار کنم؟ کار کن که بتونی نیازهات رو در هر سطحی که هست، برآورده کنی.
قبل از شروع باید بگم که روی سخن من بیشتر از همه با دخترهای جوونیه که خونه بیکار هستند و دارن وقتشون رو هدر میدن و یا حتی خانمهای متاهل بدون بچه که کار نمیکنن. من برای خانهداری خانمهایی که بچه نوزاد دارن، احترام قائلم و درک میکنم که ممکنه تا مدتی که بچه کوچیکه و شرایط ویژه است، خانمها نتونن سر کار برن ولی خوب توجیهی برای کار نکردن افرادی که بچه کوچیک ندارن، نمیبینم. این نظر منه، لطفا این مطلب رو با دید باز و به عنوان یک تشویق بخونین. من از نوشتن این مطلب قصد ندارم کسی رو ناراحت کنم. پس دوستانه و با مهر بریم بخونیم؟
در فرهنگ عامه این روزهای ما اینجوری جا افتاده که کارکردن مساوی احتیاج به پوله و هر کس کار میکنه از روی نیاز و احتیاجه که کار میکنه؛ به خصوص خانمها. البته قطعا آدمهای کمی هستن که اصلا به پول احتیاج ندارن و فقط برای دل خودشون کار میکنن، ولی اکثر ماها به یه شکلی به پول احتیاج داریم. وقتی میگم نیاز یا احتیاج، باید به این موضوع به صورت نسبی نگاه کرد چون احتیاج آدمهای مختلف با هم متفاوته.
هم بین خانمها هم بین آقایون یک گروهی هستن که کار میکنن، برای این که واقعا نون شب و مثلا کرایه خونهشون رو در بیارن. یک گروهی هستن که کار میکنن که مثلا احتیاجات اولیه بچههاشون و لوازم تحصیلشون رو فراهم کنن. یه گروهی کار میکنن برای این که خرج تفریح و مسافرت در بیارن. یک عده کار میکنن که بتونن خونه بخرن. یک عده کار میکنن که بتونن هر چی مد میشه و دلشون میخواد رو تهیه کنن بپوشن. یک عده کار میکنن که ماشینشون رو با مدل بالاتری تعویض کنن و یک عده کار میکنن که بتونن اولین ماشینشون رو بخرن. نیاز در همه سطوح وجود داره و اگر تا حالا نگاهی به هرم مازلو کرده باشید، خواهید دید که بشر اصولا طبقه طبقه نیاز داره، شاید تا بینهایت. به همین دلیله که میگم هر کسی توی هر موقعیتی هست باید کار کنه که بتونه نیازهای پیچیدهتری که داره رو جواب بده. به همین دلیل آدمهای خیلی خیلی کمی هستن که همه یا بیشترین حد نیازهاشون رو دارن. البته اینجا به قناعت و صرفهجویی هم میرسیم که قطعا خصلتهای خوبی هستن ولی چون همه نیازهای ما مادی نیست، اینجا معنای خاصی ندارن. در نیازهای معنوی بعید میدونم قناعت و صرفهجویی معنا داشته باشه. بگذریم.
چرا کار کنم؟ کار کن که بتونی نیازهات رو در هر سطحی که هست، برآورده کنی.
اگر مجردی، کار کن که دستت توی جیب خودت باشه و بتونی بیشتر از اونچه پدر و مادرت میتونن برات هزینه کنن، نیازهات رو جواب بدی. کار کن که باری از روی دوش پدر و مادرت برداری، بتونی شهریه دانشگاهت رو بدی، برای خودت لباس بخری، خرجهای لوکس که توی سبد خانوار جا نمیشه بکنی، سفر بری، برای زیباییات پول خرج کنی. کار کن که پدر یا مادرت مجبور نباشن دو شیفت کار کنن، بعد از بازنشستگی باز هم کار کنن، هیچ سرمایه و پساندازی براشون نَمونه و روز پیری سرپناهی نداشته باشن، نتونن برای خودشون پرستار بگیرن و یا حس نفرتانگیز سربار این و اون بودن رو تجربه کنن.
اگر متاهلی، کار کن که دستت توی جیب خودت باشه. کار کن که بتونی راحت برای خودت و بچههات خرید کنی. کار کن که موقع تصمیمگیریهای مالی بزرگ منفعل و ساکت نباشی. کار کن که بیدغدغه برای خانواده خودت هدیه بخری و کمکشون کنی. کار کن که راحت اجازه بدی همسرت هم به خانوادهاش رسیدگی کنه. کار کن که درکت از همسرت و دنیاش بیشتر بشه. عاشق همسرت هستی؟ کار کن که بار زندگی رو تنها روی دوش همسرت نندازی. کار کن که از حس شیرین کنار هم گذاشتن ثمره تلاشتون و خریدن چیزهایی که تنهایی نمیتونستین بخرین و رفتن به جاهایی که تنهایی نمیتونستین برین، لذت ببری. کار کن که همراه همسرت باشی و در کنارش قدم برداری.
امیدوارم و آرزو میکنم همه شما همسران و همراهانِ خوب، همپا و فهمیدهای داشته باشین که به حقوق برابر با شما معتقد باشند، قدر زحمتهاتون رو بدونن و در کنار هم با سخاوت و تلاش زندگی کنید. اما کار کن که اگر مرد رویاهات نامرد از آب در اومد، به خاطر بیپناهی، بیکسی یا بیپولی نسوزی و نسازی و عمرت رو در عذاب نگذرونی. کار کن که همسرت بدونه روی پای خودت ایستادهای و اگر کنار اونی، از روی عشق و محبته، نه نیاز و احتیاج. کار کن که همسرت ولینعمت و قیم تو نباشه. که مجبور نباشی از خواستههات بگذری، خودت رو سانسور کنی یا خدای نکرده خشونت فیزیکی، روحی یا زبانی رو تحمل کنی. کار کن که آقا بالاسر نداشته باشی، همدم و همراه داشته باشی.
اگر نیاز مالی نداری، کار کن که از چهاردیواری خونه بری بیرون، دنیا رو ببینی و با چالشهاش دستوپنجه نرم کنی. کار کن که افق دیدت باز بشه و زندگیات فقط خواهر شوهر و مادر شوهر و همسایه نباشه. کار کن که به جز زندگی مشترک یک زندگی شخصی داشته باشی که توی اون رشد میکنی، چیز یاد میگیری و مستقل عمل میکنی. کار کن که پیشرفت کنی. کار کن که طعم شیرین ترفیع گرفتن و به مقام بالاتر رسیدن رو بچشی. کار کن که با آدمهای همرشته و شبیه به خودت از نظر شخصیتی دوست بشی. کار کن که دور از خانه و خانواده هم شخص خاص، به یاد موندنی و برجستهای باشی.
کار کن که همسرت رو بیشتر درک کنی. وقتی شب خسته میاد خونه، بدونی چرا نمیتونه طولانی معاشرت کنه و بیهوش میشه. کار کن که قدر تعطیلیها رو بدونی. کار کن که اونقدر مشغول بشی که از لحظه لحظه اوقات فراغتت مثل طلا محافظت کنی. کار کن که مجبور نباشی از روی بیکاری و حوصله سررفتگی آدمهایی که نمیخوای رو ببینی و به کارهایی که نمیخوای تن بدی. کار کن که گرفتار روزمرگی، بی هدفی، خاله زنک بازی و چشم و هم چشمی نشی. کار کن که دنیای کوچیکِ آدمهای حقیر دیگه برات آزارنده نباشه. کار کن که شبها سرت رو خسته بذاری زمین. خستگی ناشی از کار مفید، خیلی خیلی شیرینه.
مدرک دانشگاهی داری؟ کار کن که دِین و بدهیات رو به مملکتت پرداخت کنی. کار کن که سرمایه آموزشی که در کشور برای تو خرج شده رو به صورت خدمات تخصصیات، به کشورت پس بدی. کار کن که قدردان صلح و آرامشی باشی که به تو اجازه داده با خیال راحت تیپ بزنی و بری دانشگاه و با دوستهات بگو و بخند کنی و تخصص پیدا کنی. نشون بده با یه دختر جوان گرسنه از سومالی یا پناهنده از سوریه فرق داری. کار کن که به مملکتت بگی مرسی که هستی!
دیدگاهتان را بنویسید