اما مثل هر کدوم از مطالب چند قسمتی دیگه، قسمت نهایی این مطلب بیشتر بُعد روانی داره. اگر ذهنتیمون رو نسبت به خودمون و بدنمون درست نکنیم، هر چقدر هم که به خودمون رسیدگی کنیم، بازهم احساس کمبود می کنیم. خیلی ها روی این مورد کامنت گذاشتن که من هر چقدر هم به خودم رسیدگی می کنم، به خاطر چاقی ام مثلا یا به خاطر نمی دونم پاهای پرانتزی ام یا جوشهای بدنم و... نمی تونم حس خوبی نسبت به بدنم داشته باشم.
یه چیزی هست به اسم Body Image که تا جایی که من چک کردم «تصویر بدنی» یا «انگاره بدنی» ترجمه می شه و خلاصه معنی اش اینه که ما، صرف نظر از اینکه از بیرون و از دید دیگران چه جوری دیده می شیم، راجع به بدن و فیزیک بدنی خودمون، زیبایی و جذابیت و پاکیزگی اش، چه تصوری داریم. از نظر روانی هر چی این بادی ایمِج ما از خودمون چیز جذاب تر و دوست داشتنی تری باشه، ما خوشحال تریم و حس خوشبختی بیشتری رو تجربه می کنیم؛ حتی اگر واقعا هم در چشم دیگران اونقدر که فکر می کنیم جذاب دیده نشیم.
دیشب داشتم یه کتابی می خوندم که یه خانم ایرانی که در دهه 70 میلادی برای زندگی رفته بود امریکا نوشته. یکی از بخش های این کتاب به طور کامل درباره خانمیه که توی کتابخونه دانشگاهشون کار می کنه و بدترین و زشت ترین دماغ دنیا رو داره. نویسنده در طول این بخش برای خواننده توضیح می ده که "من چون ایرانی هستم و ما ایرانی ها یکی از مهم ترین چیزها رو برای دخترها فرم بینی می دونیم، اصلا نمی تونستم درک کنم این خانوم چه طور با اعتماد به نفس تمام با این دماغ غول آسای عقابی زندگی می کنه و هر روز می ره و میاد و سرش رو بالا می گیره." بعد از خوندن این قسمت از داستان به فکر فرو رفتم. واقعا هم باید بگم ما ایرانی ها جزو ملت هایی هستیم که از کمترین میزان اعتماد به نفس بدنی برخورداریم و برای همینه که تا پولی دستمون میاد می ریم اول بینی مون و بعد هر جای دیگه بدنمون رو که پولمون برسه جراحی و ماله کشی و حذف و اضافه می کنیم! خودم رو هم می گما! فکر نکنید دارم می گم بقیه. نه خیر، خود نگارای بنده هم، یکی دو جراحی زیبایی داشته ام، لیزر می کنم و کل بزرگسالی ام رو هم در رژیم غذایی برای جلوگیری از اضافه شدن وزنم گذرونده ام.
حالا چی می خوام بگم؟ می خوام بگم باید سعی کنیم عیب هایی که مهم نیستن رو ندیده بگیریم، عیب هایی که مهم هستن و شرایط اصلاحشون رو داریم رو در حد معقول اصلاح کنیم یا برای اصلاحشون برنامه ریزی کنیم و در ضمن با نهایت احترام بزنیم توی دهن اشخاص بی شخصیتی که با دیدن عیب ما، اون رو به رومون میارن و حالمون رو می گیرن. چه جوری؟
- به بدنمون حسابی رسیدگی کنیم: همه مراقبت هایی که در دو قسمتهای قبلی این مطلب گفتم به ما کمک می کنه حس خوبی به بدنمون پیدا کنیم چون وقتی بدنمون رو نگاه می کنیم، چیز زیبا و پاکیزه ای می بینیم.
- به خودمون جایزه بدیم : همه ما، حتی پرمشغله ترین و سرشلوغ ترینمون حق داریم قدری آرامش داشته باشیم و تا خودمون این لیاقت رو در خودمون نبینیم، دیگران هم این حق رو به ما نمی دن. تغییر از خودتون شروع می شه. هر کسی باید باید اقلا روزی یک ربع تا نیم ساعت وقت برای خودش داشته باشه. بچه دارین؟ بچه رو شبها نیم ساعت زودتر بخوابونین، عصر بسپرین به پدرش یا مادرتون یا هر شخص قابل اعتماد دیگه ای. شاغلین؟ یکی از کارهای روزانه تون رو حذف کنین. راحت بهتون بگم. من جزو سرشلوغ ترین خانمهام. فکر می کنین چی میشه که یهو دو هفته مطلب جدید نمی ذارم؟ سرم شلوغ میشه و وقتم پر میشه و یکهو می مونم در انتخاب بین مثلا استراحت، ظرف شستن، مطلب نوشتن و... خوب، من برای آسودگی روح و روانم و برای راحتی بدنم برای اون 30 دقیقه ای که دارم، استراحت رو انتخاب می کنم. ظرفها رو می ذارم روز بعد، مطلب رو می ذارم هفته بعد و... راحت و با غرور می گم. با اینکه همه کارهام خیلی خیلی برای من مهمه، اولویت بندی و فدا کردن کارهایی با اولویت پایین شرط داشتن آسایش و انرژیه. یک ربع تا نیم ساعت در روز به خودتون حال بدین. حمام طولانی، چرت زدن، یه فنجون چای یا قهوه پشت پنجره، بستن در اتاق و در سکوت سقف رو نگاه کردن، هر چی که هست که فقط مال خودتونه خوبه! به بدنتون جایزه و استراحت برین تا بدنتون هم به شما انرژی و شادابی بده.
- این بالا گفتم با نهایت احترام (یا حتی بی احترامی) بزنیم توی دهن منفی بافها و آدمهایی که عذاب معاشرتشون از لطفش بیشتره: نبخشیدشون. اونی که به چاقی یا هر نوع عیبتون متلک می اندازه رو نبخشید. نزنید توی دهنش ها! این شوخی بود. اما هر چه سریع تر آدمهای اذیت کن رو از زندگی تون حذف کنید و بدون بدهکار بودن توضیحی به کسی، معاشرتتون رو به حداقل لازم برسونین. من نفسم از جای گرم در نمیاد. خود من یکی از نزدیییییییک ترین نزدیکانم رو دو ساله که از زندگی ام حذف کرده ام. لازم بود. زندگی ام رو مسموم می کرد. خداحافظ! بهش توهین نمی کنم. ازش دوری می کنم و اگر جایی دیدمش مودبانه رفتار می کنم و حذف تا هزارسال بعد که دوباره تصادفی مجبور شم جایی ببینمش.
- از تکرار عیب و ایرادهامون دست برداریم: مگه دعاست؟ مگه ذکره؟؟؟؟ من چاقم من زشتم من باسنم بزرگه من سینه هام کوچیکه من قدم کوتاهه... باید بدونین که اکثر آقایون باورشون به شنیده هاشونه. اگر هی بگین من چاقم من زشتم من سلولیت دارم، من پوستم بده، من پاهام بدفرمه و .... اونها هم سریع این رو در پرونده ذهنی شون راجع به شما یادداشت می کنن و اونهایی که ادب و تربیت درستی نداشته باشن چهار روز دیگه این رو به روتون میارن و توی سرتون می زنن. محترم هاشون هم همیشه «لطف» می کنن و در سکوت با این ایرادتون «کنار میان»! از خودتون تعریف کنین. از زنهای دیگه تعریف نکنین. تعریف دیگران از خودتون رو با آب و تاب برای همسرتون بازگو کنین. در کنار عیب و ایرادهاتون نکات خوبی هم هست. قسمتهای خوب رو برجسته کنین. هم از نظر ظاهری قسمتهای خوب رو خیلی تو چشم بیارین هم از نظر زبانی راجع بهشون زیاد حرف بزنین و هم برای تسکین دل خودتون هی جاهای خوب رو نگاه کنین و حالش رو ببرین. آنی شرلی یادتونه؟ از موهای قرمز و نارنجی اش بیزار بود و خجالت می کشید ولی عاااااشق بینی زیبای کوچیک و کوتاهش بود و هر وقت کسی به خاطر موهای قرمزش مسخره اش می کرد، دست می کشید روی دماغش و حالش رو می برد. من وقتی داستانی آنی رو می خوندم دبیرستانی بودم و دماغ زشتی داشتم. با خوندن این کلمات آرزوی روزی رو می کردم که بتونم مثل آنی روی دماغ صاف و کوچیک خوشگلم دست بکشم و لذت ببرم. همین الان هم که سالها از عمل بینی ام می گذره، یکی از بزرگترین لذتهای زندگی ام اینه که روی بینی ام دست بکشم. تا حس می کنم کمی شکم و پهلو درآورده ام، روی بینی ام دست می کشم و جاهای خوشگل دیگه ام رو توی آینه نگاه می کنم. توی دلم قند آب میشه و خداروشکر می کنم. اینجوری، تصویر بدنی جذابم از خودم رو حفظ می کنم. این چیزها به آدم انرژی می ده.
- ذهنمون رو درباره شستشوی مغزی تبلیغاتی باز کنیم: من هم از دیدن خانم های زیبا و جذاب و بی نقص توی فیلمها و سریالها و پیجهای اینستاگرام لذت می برم، هم حسودیم میشه. تعارف که نداریم. پس باید همیشه به خودم یادآوری کنم که نه تنها اینها همه همراه بهترین تیم های آرایشی، عکسبرداری، نورپردازی، ویرایش و رتوش عکس و فیلم هستن، بلکه اینها رسالتشون اینه که برای صنعت بزرگ لوازم آرایش، صنعت بزرگ جراحی زیبایی و کلی نون خورشون، مشتری جلب کنن. یادمون نره! همیشه یادمون بمونه که یه زن واقعی یک درصد مواقع هم اون شکلی نیست. خیلی کم میشه هم اونقدر لاغر بود هم اونقدر خوشگل و بی نقص هم اونقدر خوش هیکل و هم اونقدر پولدار و هم اونقدر جذاب و باشخصیت و... بدونیم و یادمون نره که نقش این سریالها و فیلمها اینه دقیقا همین حس و حال رو در ما ایجاد کنن و ما رو راه بندازن دنبال هزار جور تغییر و برش و رنگ و لعاب. اوکی، نرمالش خوبه. اما اگر وسواس فکری بگیریم و شب و روز خوابمون نبره و هرچی همه بگن تو خوشگلی به جای لذت بردن از خوبیهامون، فقط به فکر عیبهامون باشیم، خودمون زندگی مون رو ریخته ایم دور و به کام خودمون زهر کرده ایم.
و نکته آخر اینکه حواسمون باشه که ما نه تنها در برابر خودمون و روان خودمون، بلکه در برابر دخترهای کوچیکتر از خودمون و سلامت روان اونها هم مسئولیم. دخترتون، خواهرتون، دوستتون، دختر همسایه تون، دخترهای کوچیکتر دور و برتون در سن کودکی و نوجوانی از شما و حرفها و کارهاتون الگو می گیرن. در حرفهاتون، در ایرادهایی که با صدای بلند از خودتون می گیرین، در موقعیتهایی که به دلیل ضعف اعتماد به نفس و تصویر بدنی نامناسب از خودتون از دست می دین، دخترها دارن شما رو نگاه می کنن و حرفهاتون رو می شنون و ازتون الگو می گیرن. ایراد گیر نباشین. نه از خودتون، نه از دیگران.
دیدگاهها
ب تمام نکاتی ک گفتی قبلا رسیده بودم!! بارها و بارها تجربه کردم ک وقتی خودم راجع ب خودم حس خوبی دارم چقدر زندگی واسم شیرینه و شاید باورت نشه ک اون انرژیه ک ب خودم میدم رو دیگران هم تاثسر میذاره و ب چشم اونا هم ادم جذاب و خوشگل و موفقی ام!!! با اینکه فقط ۱۸ سالمه!!خیلییس خوشحاالممممم که یه خواهر مهربوننن مثله تو دارم ک بدون هیچ انتظاری تمامه تجربیاتشو در اختیارم میذاره!! فقط میتونم بگم دوستت دارم!!!مرسی ک هستی!!
چقدر خوب که قسمت ارزیابیو گذاشتی ، من وقت نمیکنم کامنت بزارم اما رای دادن و میتونم انجام بدم. خیلی ممنون از سایت خوبت.موفق باشی
:) خانوم تحلیل گریان.
نگارا من این روزها سرم شلوغ چند مدل کار گوناگونه. کار آفرینانه تقربیا. برای همینم کلی وقتم کمه. هنوز هم ازدواج نکردم و اگه خیر باشه، ممکنه تا پایان سال این اتفاق بیفته. دارم ورزش میکنم و سعی میکنم به پوستم هم برسم. ضمنا کم کم دارم جرات میکنم تیپم رو از اسپرت به کلاسیک تبدیل کنم. البته واقعا سخته.چون رفتارم رو هم باید متناسب با این تغییر پوشش، عوضش کنم. الان رگه هایی از غیر خانم ( و آروم ) بودن توو رفتارم هست. که البته دوستش دارم و طبیعیه. ولی به واسطه سنم هم که شده، باید تعدیل یافته تر بشه.
خلاصه که کلا در حال تغییر هستم مدام. تغییرهای ریز ریز جالب جذاب.
وقتی شروع به خوندن این پستت کردم،انقد حالم بد بود که حد نداره.خوندم و خوندم و خوندم و حس کردم این پستو فقط واسه من نوشتی.انگار که از تمامفکرایی که توی سرم جولان میدن باخبری...
اونقدر مطالبت درمورد من صحت داشتن که ناخودآگاه بغض کردم.دلم به حال خودم سوخت که انقد کم خودمو دوست داشتم تا حالا و همش جسممو سرزنش کردم؛درحالیکه میتونستم خیلی باهاش مهربون باشم،اما نبودم.میدونی نگارا جان من بیرون از خونه جزء دخترای بااعتماد به نفس به شمار میام چون حس میکنم کسی ایرادامو نمیبینه اما امان از وقتای دیگه.مخصوصا توی خلوت خودم
با این حال بعد از خوندن پستت حس کردم سبکتر شدم عزیزم.بخاطر این حس بهترم یه دنیا ممنون ازت.:*
مانا باشی مهربون:*
دقیقا درست کردی. وانمود کردن به اعماد به نفس داشتن خیلی کار سخت و انرژی بریه. اما وقتی کم کم با خودمون خوب شیم و دیگه لازم نباشه وانمود کنیم، حالمون انقدر خوب میشه.
منم دقیقا حذفشون کردم از زندگی روزانه ام و از اون طرف هم با ورزش و عمل کردن به نکته های چی نپوشیمی الان خیلی احساس بهتری به خودم دارم
منم اتفاقا یه دوست دارم خیلی صمیمیم باهم اما هروقت میرم پیشش احساس میکنم یه ادم داغونم و یه ادم بدسلیقه بدتیپ چون هر چی میپوشم هرچی انتخاب میکنم ایراد میگیره طوری که همش دیگه میرم لباس بگیرم میگم نکنه برم پیشش بازم ایراد بگیره
نمیدوم مشکل از منه حساسم یا مشکل از دوستم که ایراد میگیره؟بنظر شما مشکل از منه؟؟؟
چرا اتفاقا مادر مخرب (از نظر روانی) از اونهاییه که باید و باید کنارش گذاشت، نه به صورت فیزیکی و نا با توهین بلکه با تعیین خط قرمزها. به جمله های انتقادی بیجا عکس العمل بازدارنده نشون بده. حرف رو بی جواب بذار. بعد زا شنیدنش جای دیگه رو نگاه کن. پاشو از اتاق برو بیرون. یا خیلی مستقیم بگو مامان فلان حرف شما ناراحتم می کنه. اگر نمی تونی باهام تشویق آمیز و مثبت حرف بزنی لطفا نظرت رو پیش خودت نگه دار.
راستی اینقد که از دو سال پیش همه ی مطالبت رو خوندم و سعی کردم از طریق قانون جذب به همش برسم که الان یه ساله هم کار خوبی دارم و هم سفرای خوب رفتم و درآمدم هم بیشتر شده. میخواستم بدونی خیلی تاثیر گذاری و خیلی ازت ممنونم عزیزم:*
از اونجایی که اخلاق گرایی، مطمئنم عکسی که گذاشتی عکس خودته ( اگه یک خانم غیر ایرانی نباشه :D)
این پیام رو قاعدتا خصوصی میذاری دیگه :).
بعدشم همون کتاب خانوم دوماست ، اونی که یکی از خانم ها نوشته بود توو کامنتها. عاشقشم.
بعد هم چه ربطی به اخلاق گرایی داره؟ :))
نگارا جان حالا که در مورد حذف افراد منفی گفتی کاش مطلبی مینوشتی در مورد افرادی که حذف کردنشون میتونه باعث دلخوری و اختلاف با همسر بشه .. افرادی که بخاطر رفتاراشون تصمیم میگیری کم ببینیشون ولی همین تصمیم باعث کلی اختلاف توی زندگی با همسرت میشه..مثل خانواده همسر
ببین حذف کردن فقط فیزیکی نیست با اینکه حذف فیزیکی هم مهمه. تو تا جایی که همسرت ناراحت نمیشه (و البته بدون اعلام کردنش) با بهانه های مختلف و متناوب از معاشرت دوری کن و اگر مجبور شدی در نهایت بری اونجا یا جایی بیینیشون باهاشون هم کلام نشو. نه اینکه بی ادبی کنی. فقط حرفهای واجب رو بزن. سرت رو به موبایل یا تلویزیون یا کمک کردن گرم کن و حرفهاشون رو بی جواب و نا تمام بذار جوری که مکالمه شکل نگیره.
توو دو ماه مرداد و شهریور سوالم رو راجع به لک پوستم ثبت کرده بودم و فرصت نشد. ولی چه بهتر :)
تقریبا یکی دو هفته ست که به پوستم نگاه میکنم ، اتفاقا میبینم چقدر قشنگ تر شدم با پوست جدیدم. همینی که دارم سعی میکنم بهش برسم و پوستم هم داره صبورانه این مرحله رو میگذرونه خیلی خیلی خیلی حس خوبی بهم میده.
نگارا من اینو از تو یاد گرفتم که ورزش کردن به حس خوب داشت، خیلی کمک میکنه. :****
دوستت دارم.
يه عالمه مرسي بابت همه پستا و مشاوره هاتون
بعد هم صحبت آدمهایی هست که عیبت رو به صورت متلک و طعنه توی صورتت می کوبن، نه یک متخصص که به درخواست خودت نظر می ده.