امروز می خوام براتون یه کم درباره مدیریت ساده برنامه ها و مدیریت زمان بگم. البته که مدیریت زمان اصولا یک علمه و قطعا مطالب خیلی مفصل تری با تاثیرگذاری بیشتر تو سایتهای تخصصی این قضیه وجود داره. اما چون خیلی از من پرسیده این و تعداد مشاوره های ایمیلی در این زمینه هم بالا رفته، می خوام روشهای خودم رو برای مدیریت زمان و مدیریت زندگی براتون بگم.
من اصولا آدم لیست نویسی هستم. از زمانی که یادم میاد، همیشه مادرم چند جور لیست کوتاه و بلند و تقویم و جدول های مختلف روی میز آشپزخونه داشته و من هم این کار رو از مادرم یاد گرفته ام. این کارهم خیلی کمکم می کنه که زندگی شلوغم رو سر و سامون بدم و هم خیلی ازش لذت می برم. به جرات می تونم بگم یکی از لذتبخش ترین کارها توی دنیا برای نگارا اینه که یه کاری رو انجام بده و بیاد اون کار رو از توی لیست کارهاش خط بزنه. تیک هم نمی زنم! خط خطی محکم می کنم و حالش رو می برم. از لحظات لذتبخش دیگه زندگی وقتیه که یه لیست از کارها کامل انجام میشه و کلا کاغذ رو پاره می کنی.... به به!
یکی از روش های ساده مدیریت زمان، همین لیست نویسیه. من معمولا یه لیست روزانه از کارهام دارم که یا شب قبل یا صبح هر روز می نویسمش. این لیست ممکنه به چند تا خورده لیست هم تقسیم بشه. مثلا روی یه کاغذ کوچیک در حد دفتر یادداشت (کاغذ بزرگ ورندارین، زهره ترک می شین!) یه ور لیست مثلا کارهای خونه رو می نویسم که امروز می خوام انجام بدم مثلا: جارو، گردگیری، بسته بندی سبزیجات و... یه گوشه دیگه لیست آیتم های کاری امروزم، مثلا نوشتن مقاله، ترجمه، مشاوره، مطلب سایت، پست اینستاگرام و... یه گوشه دیگه اش مثلا چیزهایی رو که شب توی راه برگشت می خوام بخرم می نویسم و این لیست رو هم بر اساس هر فروشگاهی که می خوام برم جدا می کنم. مثلا یه لیست سوپر، یه لیست هایپر استار، یه لیست هایلند، یه لیست داروخانه و... البته نه اینکه همه اینها توی یه روز باشه، فقط می خوام لیست نویسی موضوعی رو براتون توضیح بدم.
پس چی شد؟ یه کاغذ کوچیک در حد سایز A6 بر می دارین و چند تا ستونش می کنین و لیست کارها یا چیزهای لازم مربوط به اون روز رو می نویسین. ممکنه توی هر کدوم از ستونها فقط 2-3 قلم کار باشه، چه بهتر. ولی اگربه شکل موضوعی یا مکانی جداشون کنین، خیلی خیلی بهتره. همیشه یک خودکار و این کاغذ روی میزتون یا توی کیفتون باشه. تجربه من نشون داده که دفترچه جواب نمی ده و کاغذ جدا و یه دونه ای موثرتره، ولی می تونین خودتون آزمایش کنین. من می خوام لیست جلوی چشمم باشه نه توی یه دفترچه. در ضمن این خیلی مهمه که تا یه کاری رو انجام دادین، از توی لیست خطش بزنین. جدی می گم، همین حس شیرینی که کم کم از این کار می گیرین خیلی ساده بهتون انگیزه و انرژی ادامه کار رو می ده.
من لیست موضوعی رو حتی برای خرید هم استفاده می کنم. البته خیلی ها لیست خرید دارن ولی خوب من مثلا می گم وقتی می رم هایپر استار یا شهروند، چون یک جای خیلی شلوغه که واقعا خرید جدی و مفصل اگر بی برنامه باشه آدم اذیت می شه، حتما یک ربعی قبل از حرکت می شینم و لیستم رو دسته بندی می کنم. البته بر اساس نوع کالا نه، مثلا اینطوری نمی نویسم که : خوراکی ها، بهداشتی ها... (این هم خوبه و از هیچی بهتره) ولی من بر اساس نقشه جای چیزهای مختلف که خوب سالهاست حفظم، روی کاغذم منطقه بندی می کنم. بنابراین چیزهایی که قراره از یک منطقه از فروشگاه خریداری بشه رو زیر هم می نویسم و با چند خط فاصله منطقه بعدی. اینجوری هی مجبور نیستم از این ور به اون رو برم یا مثلا از هرجا که رد می شم لازم نیست هی به مغزم فشار بیارم که از اینجا چی می خواستم. آخ... فلان چیز از فلان جا یادم رفت، برگردیم! بنابراین با سرعت و صرف انرژی کمتر خرید می کنم و عذاب حرکت توی شلوغی آدمها با چرخ دستی بزرگ رو هم کمتر می کشم. به اضافه اینکه هر چی رو بر می دارم توی لیستم خط می زنم و هر چی رو نداشت دورش دایره می کشم که توجهم جلب بشه و بعد به یه لیست دیگه وارد کنم و از جای دیگه بخرم. در ضمن اگر بودجه ام محدود باشه، هر چی برمی دارم رو قیمت حدودی اش رو جلوش می نویسم و مثلا نیم ساعت بعد یه گوشه جمع کلی ذهنی می زنم که خارج از بودجه ام خرید نکنم.
می دونین لیست نویسی چه فایده ای داره؟ به جز اینکه خوب طبعا ذهنتون رو مرتب می کنه و اجازه نمی ده کاری یادتون بره و اینکه همون طور که گفتم خط زدن کارها با خودش یه لذت معتادشدنی شیرین میاره، یه فایده دیگه اش هم اینه که وقتی یه چیزی مکتوب می شه، آدم با خودش تو رودربایستی می مونه. .وقتی جلوی چشمت نوشته شده که چیکار باید بکنی، احتمال پیچوندن و نکردنش کمتره. فرض کنین شما قراره امروز مثلا سرویس بهداشتی خونه رو بشورین یا مثلا قراره امروز 50 صفحه درس بخونین. اگر این قضیه فقط به صورت یه ایده مبهم و گنگ توی سرتون باشه، با کوچکترین وسوسه ای ممکنه کنسلش کنین. فرض کنین خسته از راه رسیدین خونه و قراره سرویس بهداشتی رو بشورین. (مثلا از صبح با خودتون قرار گذاشتین یا اصلا طبق برنامه شخصی تون امروز روز این کاره) با خودتون می گین اوکی بذار یه دقیقه بشینم روی مبل استراحت کنم تو همین فاصله هم تلگرامم رو چک می کنم. خوب مثلا 3-4 جور گروه دوست و فامیل دارین که از صبح هر کدوم 50 تا مسج جدید گذاشته اند و 3-4 تا کانال جوک و انگیزشی و اینها هم عضوین. در این صورت چشم به هم نزده نیم ساعتی گذشته و شما هم شل و کرخت شده این و یه جورهای انگیزه مبهم کار داره ازتون دور میشه. 50 صفحه درس؟ بعدا می رسم بخونم، بذار یه کم دیگه ولو شم جلوی تی وی. یا شستن دستشویی؟ اونقدرها کثیف هم نیست حالا خیلی خسته ام. همون لحظه ای که انگیزه داره به شکل مبهمی ازتون درو می شه، لیست به نجاتتون میاد. این دستخط خودمه! به خودم قول داده ام که نذارم کارِخونه بمونه و روی هم جمع بشه. به خودم قول دادم نذارم درسهام جمع شه. بعد هم اگر این کار رو نکنم لیستم کامل خط نمی خوره و نمی تونم کاغذش رو پاره کنم و لذت ببرم. بذار پاشم دیگه این همه امروز زحمت کشیده ام، این هم روش.
یعنی یه همچین اثر معجزه آسایی داره لیست نوشتن. البته روز اول نه، ولی اگر عادت کنین به لیست نوشتن و لیست پاره کردن و کم کم به خودتون اجازه بدین معتاد لذتش بشین و احساس رضایت بکنین، این مزیت باهاش میاد که نمی ذاره به جز گاه گداری، از برنامه هاتون عقب بمونین. البته وقتی می گم برنامه، منظورم یه برنامه عاقلانه و منطقیه نه از اون برنامه ها که اینقدر ایده آلیستی و دور از ذهنه که حتی یک روز هم انجامش نمی دیم. در ضمن منظورم این نیست که همیشه به جای استراحت پاشیم دور از جونمون حمالی کنیم، اما منظورم اینه که زمانی که خودمون با عقل و منطق و تصمیم خودمون برنامه ریزی کرده ایم و به کاری اختصاص داده ایم، رو به کمک لیست به کارهای دیگه نگذرونیم. در ضمن حواسمون هم باشه اگر تعداد روز زیادی پیش میاد که لیستمون تکمیل نمی شه، این نشون می ده برنامه مون منطقی و کاربردی و منطبق با واقعیتهای زندگی مون مثل زمانمون، انرژی مون، مسئولیت های دیگه مون و... نبوده. لیست کارها به ما کمک می کنه برنامه مون رو تغییر بدیم و بهینه کنیم؛ جوری که قابل انجام باشه و برامون حس رضایت ناشی از تکمیل کردن کارها رو بیاره.
در تکمیل مبحث لیست نویسی این رو هم بگم. ممکنه نوشتن لیست روزانه یه نظر کار ساده ای بیاد، اما باید تجربه اش کنید تا اثربخشی اش رو ببینین. اما وقتی مثل من «لیست نویس» شدین، لیست ها شروع می کنن به شما در همه زمینه های پیچیده تر کمک کرد مثل لیست مراحل انجام یک پروژه.
و به این روش در طول زمان و کم کم شما با آزمون و خطا یه مجموعه لیست جامع برای خودتون درست می کنین که اون رو دیگه دور نمی اندازین و هر دفعه از روش می نویسین و اصلش رو حفظ می کنین. مثلا من یک لیست جامع لوازم مورد نیاز برای سفر دارم که چند تا زیر مجموعه داره : لوازم مورد نیاز برای سفر تابستونی و سفر زمستونی، یا یک سری مینی لیست کوتاه تر برای کم و زیاد کردن لوازم مورد نیاز برای سفر داخلی یا خارجی یا مثلا سفر کاری یا تفریحی. و چند ورژن هم لیست برای لوازم مورد نیاز همسرم دارم که می دم به خودش که از روی اون چمدونش رو ببنده. چند جور لیست جامع هم برای کارهای قبل از سفر شامل آماده سازی مدارک مورد نیاز و لوازم خاصی که باید همراه داشت، کارهای خونه قبل از سفر، خریدهای قبل از سفر و اینجور چیزها دارم.
علاوه بر این یه لیست جامع برای میزبانی و برگزاری مهمونی دارم که خیلی کمکم می کنه. این لیست چند صفحه ایه و شامل فهرست و زمان بندی کارهای قبل از مهمونی مثل خریدهای مختلف و تمیزکاری و آماده سازی غذاهایی که می شه از قبل آماده کرد و اینجور چیزهاست. البته می دونم برای خیلی کدبانوها این لیست ها نیاز نیست و همه چیز رو از حفظ انجام می دن، اما اگر مثل من قبل از میزبانی همه اش استرس دارین، مکتوب کردن کارها و برنامه ریزی اش، خیلی خیلی آرامش می ده و کمک می کنه کارها بدون استرس انجام بشه. من حتی لیستی دارم که توش زمان بندی دقیق اینو دارم که خود روز مهمونی دقیقا هر ساعتی چیکار کنم. یعنی نه تنها کارها، بلکه شماره گذاری ترتیب اونها و در نهایت تخصیص دادن ساعت مشخص به اونها رو لیست می کنم چون به آرامشم کمک می کنه. من قراره همه اون کارها رو انجام بدم ها... ولی وقتی همه یکجا داره توی مغزم سر و کله می زنه، عذاب می کشم. وقتی میارم روی کاغذ و دیگه می دونم که مثلا قراره ساعت 10 سوپ رو بذارم و بعدش ساعت 10:30 مثلا ژله رو از قالب خارج کنم، هی به خودم نمی گم وای حالا ژله چی؟ سوپ چی؟ سبزی سوپ رو کی آماده کنم؟ ظرف سوپ چی باشه؟ چون همه رو از قبل نوشته ام و در زمان مشخص طبق ترتیبی که لازم می دونم، انجام می دم.
ادامه دارد...
دیدگاهها
شما توی سایتتون خودتون را 34ساله معرفی کردید ولی خب
وقتی سنتون را میگید خصوصی نیست ومن میخواستم بدونم سنتون همون 34ساله یا بیشتر!
درمورد دینتون پرسیدم چون با تمام احترامی که با ادیان دیگه دارم ولی با این حال ممکنه یک چیز هایی در ادیان دیگه خط قرمز نباشه ولی توی دین اسلام که دین منه خط قرمز باشه !
و من میخواستم به همین دلیل بدونم !
مطمئن باشید نگاراجان من به قصد فضولی این سوالها را از کسی نمیپرسم
و من بخاطر اون ذهنیتی که نسبت به بقیه به این سوال داشتم از شما این سوال را پرسیدم فکر کردم وقتی شما میایی از خودت و همسرت میگی حتما این سوال منم خصوصی نیست !
من معذرت میخواهم !
اتفاقا اگه به من این اجازه را میدادید از شغل مادرتون هم میپرسیدم چون میخواهم بدونم با چه نوع شغلی اینقدر برنامه ریز بودند و قطعا مطمئن باشید بخاطر فضولی نمیپرسم و همش بخاطر تحقیق درمورد شرایط خانم های شاغله !
اما دررابطه ی رابطه ی قبل ازدواج شما و همسرتون!
قطعا شما و همسرتون ادم های منطقی بودید و قصدتون ازدواج بوده !
ولی خیلی از مردها هستند که قصدشون سو استفاده است و بخاطر همین من با شما درزمینه ی ارتباط با همسر قبل ازدواج زیاد هم عقیده نیستم ولی بهش احترام میگذارم ولی ازتون خواهش میکنم جلوی نظر دهندگانتون اونها را ترغیب به این رابطه ها نکنید چون شما که نمی دونید مردی که مقابله اون خانمه یک سو استفاده گر هست یا یک مرد ؟
و من معتقدم حتما قبل از ازدواج باید طرف مقابل رو شناخت. اتفاقا با نامردها باید بیشتر آشنا شد چون اگر بعد از ازدواج آشنا شی دیگه دیره. ولی باید در برابر انواع وسوسه های نابه جا قوی، محکم و بااراده بود.
فقط من ی مشکل دارم،من فوق لیسانس دارمو سی و پنج سالمه ومجردم،سرم شلوغ نیست،الان مرددم که واسه دکترا بخونم و برنامه ریزی کنم یا ی ارشد دیگه بگیرم؟به نظرت کار درستیه؟یا برم دنبال یاد گرفتن مهارت و بی ،خیال ادامه نحصیل بشم؟یکار نصفه نیمه دارم که اصلا وقتمو نمی گیره
دوست عزیز و نادیده ام ممنون از وقت و انرژی که میذاری،
راستش من هرگزززز اهل لیست نویسی و برنامه ریزی و ... نبوده و نیستم ، هیچ وقت آدم منظمی نبودم و واسه خودم خوش و خرم به صورت بهم ریخته زندگی میکردم
ممنون از وقت و انرژی که میذاری دوست عزیز و نادیده ام
نگارا جان راستش اینه که من هرگز آدم لیست نویس و با برنامه و منظمی نبوده و نیستم و حالا که مجبورم بین خودم و نیازهام ، شوهرم ، بچه ام و کار بیرون تعادل برقرار کنم به شدت به مشکل خورده ام
راستش دیگه دارم دیونه میشم ، همش درباره مدیریت زمان و برنامه ریزی و... مطالعه میکنم و سعی میکنم لیست بنویسم که هر دفعه با شدت بیشتری میخورم به دیوار ، ببخش که انقدر ناله کردم ولی دیگه واقعاااا مستاصل شدم ، تورو خدا بگو چه کنم .( راستی فک میکنم متاسفانه منم دقیقا مثل مامانم شدم ، چیکار کنم که بچم مثل من نشه )
من یه پسر کوچولوی ۱۰ ماهه دارم که بیشتر وقتم با اون هست و برای انجام کارهام باید لیست نویسی کنم تا همه یادم بمونه خوشحالم که وجه اشتراک داریم.
ممنونم ازت
من اینقدر سرم شلوغه که نمیتونم تمام نظرها را بخونم و طبعا هم توی نظراتی که خوندنم هیچ موقع ندیدم که شما سوالاتی مانند چند فرزند هستید را با واکنش تند جواب بدید !اگه از نظر شما این سوال خصوصی بود من معذرت میخواهم !من تاالان از خیلی ادم ها مثل استاد دانشگاه ها و مهندس ها و پزشکان پرسیدم و اونها با روی خوش به من جواب دادند !
اخه من بخاطر اینده ام دارم تحقیق میکنم و باهمه ی اقشاری سرو کار دارم و از نظر اونها این سوال خصوصی نیست !
به هرحال تفکر افراد فرق داره باهم !
اگه از نظر شما این سوال خصوصی بود میتونستید درج نکنید !
و اما نگارا جان اگه از نظر شما پرسیدن تعداد فرزند و خواهر و سن خصوصیه !ولی رابطه ی دوستانه ی شما و شوهرتون قبل از ازدواج خصوصی نبود که توی نظرهاتون باز کردید ؟بعدشم این سوال من جنبه ی خصوصی نداشت !
میخواستم ببینم مادر شما با چند فرزند دقیق برنامه ریزی میکردند !اخه برنامه ریزی با یک فرزند خیلی به طبع راحت تر از دوتا فرزند و سه تا فرزنده
نه، رابطه دوستانه من و شوهرم قبل از ازدواج خصوصی که نیست هیچی، خیلی هم بهش افتخار می کنم و این رو بهترین شکل ازدواج می دونم.
در ضمن حالا که داری سرشماری می کنی، من یک برادر هم دارم. یعنی مادرم با 3 تا بچه اینجوری برنامه ریزی می کردن.
وای ک چقدر انرژی پشت نوشته هاته نگارا
منم لیست می نویسما اما راستش خیلی کم و فقط گاهی اونم پنجاه درصدش فقط عملی میشه معمولا..
اشکال کارمو فهمیدم اما جدای اون تنبلی هم بسیار می کنم
جدیدا تصمیم گرفتم اینترنتو تلگرامو...محدودتر کنم چون جدا وقتمو میگیره ینی فرصتام به هدر میره ...
اها یه چیزی اینکه لیست رو کاغذ باشه به نظر منم بهتره جلو چشم تره و در دسترس تر
خیلی خیلی دوست دارم نگارا
يه سوال ديگه ، اگرمشاوره ى تلفنى بخوايم كى بهموم وقت ميديد ، وميشه تو مشاوره تلفنى فقط راجبع زيبايي حرف نزد ؟ يعنى مثل همون سوال هايي كه تو پرسش و پاسخ ميپرسن و راجبع چيزاى مختلفه
مشاوره تلفنی معمولا حداکثر تا 4-5 روز بعد انجام میشه. معمولا اواسط هفته توی تایم های بعد از ظهر و غروبه. بعله که میشه. اصلا می تونم بگم 90% مشاوره ها خارج از مسائل زیباییه.
سلام
چه خوب و به موقع بود این مطلب
نگارا جون من بعد از 6 سال دوری از درسای دبیرستان تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدم و هدفم هوشبری ، مامایی یا پرستاری دانشگاه تهرانه
به نظر شما این کار درسته ؟ الان مدرک کارشناسیم رو دارم و تو یه شغل نیمه وقت مشغولم ولی اصلا از شرایطم راضی نیستم و حس خیلی خوبی به تصمیم جدیدم دارم !
فقط شک دارم که بتونم یا نه چون رشته دبیرستانم ریاضی بوده و اینکه الان سنم بالاتر رفته ...
خوشحال میشم نظر شما رو بدونم
جواب شما :
عزیزم نمی دونم چرا می خوای این کار رو بکنی. نه رشته ات رو می دونم نه اینکه چرا راضی نیستی. چه طور راهنمایی کنم؟
-----
عزیزم کامپیوتر خوندم و سعی زیادی کردم بعد فارغ التحصیلی برنامه نویسی یاد بگیرم ولی نتونستم به خیلی دلیلا ...
و ناراضی ام چون شغل مناسبی پیدا نکردم توی دوسالی که دنبال کار بودم . کار الانمم حقوق بسیار پایینی داره :)
اگر با دونستن همه اینها هنوز هم دوست داری برو، چون در این رشته ها واقعا به افرادی نیاز داریم که عشقشون رسیدگی به بیمار باشه.
اما اگر فقط به خاطر حقوق نامناسبه، قطعا با عوض کردن شغلت، هستند جاهایی که بهت حقوق بیشتر بدن روی حساب اینکه رشته و مدرکت خوبه.
خلاصه خواستم بگم هرکی باید راه خودشو بره تا روش مخصوص برنامه ریزی خودشو پیدا کنه و دونستن برنامه دیگران هم خیلی کمک کننده س.
ولی حرفی تو لذت خط زدن کارا و پاره و مچاله کردن برنامه ش نیست!
باید حتما به شدت معتدل و با انتظارات خیلی کم برنامه ریزی کرد. اصلا فرض کن برنامه رو قراره یه بچه اجرا کنه. در این حد سبک برنامه ریزی کن.